کد خبر: 21382
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۲
29.jpg

من خیلی زود رنجم و از کوچک ترین مسئله ای ناراحت می شوم و زود سردرد می شوم و این زودرنجی باعث می شود که من و همسرم بیشتر اوقات با هم قهر باشیم.

به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ من خیلی زود رنجم و از کوچک ترین مسئله ای ناراحت می شوم و زود سردرد می شوم و این زودرنجی باعث می شود که من و همسرم بیشتر اوقات با هم قهر باشیم. لطفا راهنمایی ام کنید.

پاسخ مشاور: زود رنجی وزود ناراحت شدن از این امر ناشی می شود که احتمالاً شما در رفتارهای همسر یا اطرافیانتان، پیام ها یا اشاراتی می بینید که حس منفی در شما ایجاد می کند. مثلاً ممکن است در حال صحبت تلفنی با همسرتان باشید و او یک دفعه بگوید که باید تلفن را قطع کند یا ممکن است در حضور شما از موفقیت های مالی برادرش تعریف و تمجید کند و شما ناراحت شوید.

در خود عمیق شوید
اگر در چنین موقعیت هایی ناراحت یا عصبانی می شوید باید کمی در خود عمیق شوید که مگر معنای این رفتار برای شما چیست که بابت آن ناراحت می شوید. بیشتر افراد در برابر این سوال ممکن است بگویند خب بدون خداحافظی تلفن را قطع کردن بی احترامی است برای همین ناراحت شدم یا شوهر ممکن است بگوید من هر کاری می کنم به چشم خانمم نمی آید و همیشه از خانواده خودش تعریف می کند. ولی واقعیت قضیه چیز دیگری است چون مقصر دانستن دیگران ساده ترین راه حلی است که می تواند شما را آرام کند.

این گونه رفتارها برای شما بار عاطفی و احساسی دارد به همین دلیل می تواند شما را ناراحت کند. مثالی می زنیم تا قضیه بیشتر روشن شود. مثلاً اگر کسی در خانواده خودش همیشه باید تلاش می کرده است تا مورد توجه قرار گیرد و از طرفی همیشه با خواهر و برادر یا بقیه بچه های فامیل مقایسه می شده است، این باور در ذهن او شکل گرفته است که احتمالاً یک جای کار او ایراد دارد که تایید نمی شود.

نتیجه این رفتار والدین و اطرافیان، شکل گیری حس حقارت در فرد است. چنین کسی بعدها در روابطش با دیگران به خصوص همسر همیشه از دست کم گرفته شدن و نادیده گرفته شدن می ترسد؛ بنابراین قطع کردن تلفن این زنگ خطر را در ذهن او به صدا در می آورد که "مواظب باش همسرت هم دارد تو را دست کم می گیرد" یا صحبت از موفقیت های مالی یک فرد دیگر می تواند این تهدید را تازه کند که دوباره کسی برای مقایسه شدن و بهتر بودن وجود دارد. جالب است که فرد در چنین موقعیت هایی می داند عصبانی است، اما در بسیاری از مواقع ممکن است از علت عصبانیت خود اطلاعی نداشته باشد.

ترس از بیان احساسات
مشکل دیگر این است که فرد دست کم گرفته شده، می ترسد راحت از احساسات خودش حرف بزند که مبادا به او انگ زودرنجی یا غیرمنطقی بودن بزنند؛ بنابراین تلاش می کند ناراحتی خودش را به شکل قابل پسندتری عنوان کند، مثلاً در موقعیت تعریف همسر از برادرش، فرد از این مقایسه ناراحت است اما چون خودش هم نمی داند ناراحتی اش درباره چیست یا چون زشت می داند که بگوید از مقایسه شدن با بقیه عصبانی است، در ذهنش به دنبال دلیل موجهی بر ای عصبانیت خود می گردد و برای همین در بیشتر مواقع، اتفاق ناراحت کننده ای را که مثلاً ۱۰ سال پیش رخ داده است، یادآوری می کند. نتیجه چه می شود؟ بحث بالا می گیرد، به دلیل شدت بحث یکی از طرفین سردرد می گیرد و در بیشتر مواقع بحث با قهر کردن پایان می یابد.

راه حل:
ابتدا برای خود مشخص کنید که دقیقاً از چه چیزی ناراحت یا رنجیده می شوید. اول باید خودتان بدانید که از چه ناراحت می شوید. در گام بعدی این موارد ناراحت کننده را با همسرتان در میان بگذارید و از او راه حل و کمک بخواهید تا در کم شدن حساسیت به شما کمک کند. اگر همسرتان معتقد است که در برخی از این موارد زود رنج هستید این موارد را با فردی امین و متعهد غیر از اعضای خانواده خود هم مطرح کنید تا ببینید آیا واقعاً زود رنج هستید یا همسر شما خیلی بی تفاوت است. اگر متوجه شدید در مواردی زود رنج هستید یعنی موقعیت آنقدر ناراحت کننده نبوده که شما ناراحت شده اید، کمی در خود و افکار خود عمیق شوید و این سوال را از خود بپرسید که این موقعیت یا رفتار برای من چه معنایی دارد که ناراحت شدم. اگر در غیر از برخورد با همسرتان، این حس های منفی را در برخورد با بقیه هم تجربه می کنید باید برای کمک به خودتان فکری بکنید چون بیشتر از هر کسی خود شما هستید که اذیت می شوید.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 5 =

آخرین‌ها